-
بدون شرح
سهشنبه 27 آذرماه سال 1386 10:41
<<<<<<<<<<>>>>>>>>> <<<<<<<<<<>>>>>>>>>> <<<<<<<<<<>>>>>>>>>>
-
نمیدانم...
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 15:45
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد .......... ندانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت........... ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد ........... گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریزو پی درپی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان مرده را آشفته تر سازد
-
نمیدونم...
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 15:38
این روزا بد جوری با خودم درگیر شدم افکارم ریخته به هم نمیدونم شاید به خاطر این باشه که ...>>>بگذریم<<< تا همین حد بدونین که همش به خاطر عشقمه که اونو دوست دارم... این به هم خوردن افکارم رو دوست دارم . چون هر جا که میرم و به هر کجا که نگاه میکنم.....به خدا دارم میگم اونو دارم میبینم. میخوام همه بدونند...
-
یکی
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 15:21
همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم ولی... وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری... گفتم : یکی !!! میدونی چرا ....؟ چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ...!!! دقت کردی...؟؟؟ که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین !!!...؟؟؟ ماه یکیه ..!!!. خورشید یکیه ...!!! زمین یکیه ...!!! خدا...
-
معذرت
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 15:15
سلام به همگی معذرت معذرت معذرت یه مدتی بود که با خودم در گیر بودم و به همین خاطر هم از درسهای دانشگام افتادم و هم این که نتونستم به وبلاگم سر بزنم. معذرت معذرت معذرت
-
تقدیم به کسی که...........؟؟
پنجشنبه 21 تیرماه سال 1386 12:43
دوست دارم بمیرم و سیاه پوشش کنم نه اینکه بمونمو فراموشش کنم تقدیم به کسی که ندیدمش ولی تپش قلبم به عشقه اونه میدونی فرق تو با عزراییل چیه؟اونو اگه یه روز ببینم میمیرم ولی تو رو اگه یه روز نبینم میمیرم... می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی...
-
دوستت دارم...
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 13:16
میخواستم بهتون بیگم که ..... یکی تو این دنیا هست که خیلی اونو دوست دارم.... دوستت دارم ....m ><><><><><><><><><>< دنیای من m شاخه گلی تقدیم به تو که یادت در فکر عشقت در قلب من،کلامت در ذهن من و عکس و بوی تو در میان صفحات خاطراتم ماندگار است ای همدم لحظه های...
-
ای کاش
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 12:43
ای کاش مانیتورت بودم تا همیشه رخ به رخت بودم.... ای کاش کیبوردت بودم تا همیشه زیر انگشتات بودم.... ای کاش ماوس ات بودم تا همیشه زیر مشتت بودم.... ای کاش هدفونت بودم تا همیشه تو گوشت بودم.... ای کاااااااااااااش پسوردت بودم تا همیشه تو ذهنت بودم....
-
محبت چیست...؟
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 12:33
از آتش پرسیدند محبت چیست گفت: از من سوزانتر.... از مهربونی پرسیدند محبت چیست گفت: از من مهربونتر از خود محبت پریسدند محبت چسیت گفت: من نگاهی بیش نیستم. ><><><><><><><><><>< ادعا *****من ادعا نمی کنم، همواره به یاد کسانی هستم که دوستشان دارم ولی می توانم ادعا...
-
انتظار
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 12:21
سلام به همگی اول از همه میخوام بگم که ممنون از این که به وبلاگ من اومدید. من این وبلاگ رو تازه ساختم و از شما دوستان عزیزم میخوام که برای هرچه بهتر کردن این وبلاگ کمکم کنید. ممنون از همگیتون علی